چرا باید کودک خود را تشویق کنیم؟
تشویق کردن کودک، صرفاً یک رفتار تربیتی ساده نیست، بلکه ابزاری مؤثر و بنیادین برای شکلگیری شخصیت، افزایش اعتمادبهنفس و تقویت ارتباط عاطفی میان والدین و فرزندان است. پاسخهای زیادی برای این سؤال وجود دارد که «چرا باید کودک خود را تشویق کنیم؟»، اما اگر بخواهیم از میان آنها مهمترین دلیل را انتخاب کنیم، باید بگوییم: تشویق کردن، پایهگذار رابطهای گرم، ایمن و پایدار با فرزند در سالهای آینده خواهد بود.
اغلب والدین با این امید فرزندآوری میکنند که در آینده، روابطی صمیمی و عمیق با کودک خود داشته باشند؛ رابطهای که فراتر از وظایف روزمرهی والدگری، بر مبنای درک، حمایت و محبت بنا شده باشد. این رابطهی مطلوب، بدون ایجاد تجربههای عاطفی مثبت در سالهای اولیه زندگی شکل نمیگیرد؛ و تشویق، یکی از ابزارهای کلیدی برای ساختن چنین تجربههایی است.
وقتی والدین در موقعیتهای مناسب، کودک خود را بهدرستی تشویق میکنند، در ذهن او تصویری مثبت از خویشتن و نیز از رابطهاش با پدر و مادر شکل میگیرد. این تصاویر ذهنی مثبت، در ناخودآگاه کودک ریشه میدوانند و در آینده، بنیان روابط عاطفی سالم و پایدار را شکل میدهند. از دیدگاه روانشناسی رشد، کودکانی که در سالهای ابتدایی زندگی از سوی والدین خود احساس ارزشمندی و حمایت دریافت کردهاند، در نوجوانی و بزرگسالی ارتباط موثر تر و صمیمیتری با والدین برقرار میکنند.
بنابراین، تشویق کردن کودک نهتنها رفتاری لحظهای برای تقویت یک عمل خوب است، بلکه سرمایهگذاری عاطفی بلند مدتی است که بهمرور زمان، پایهگذار یک رابطه والد ـ فرزندی سالم و متقابل خواهد شد.
چگونه و چه زمانی کودک خود را تشویق کنیم؟
تشویق مؤثر کودک، نیازمند آگاهی، دقت و زمانبندی مناسب است. بسیاری از والدین، به اشتباه تشویق را با تحسینهای سطحی یا قربانصدقه رفتن اشتباه میگیرند؛ در حالی که تشویق واقعی، شکلی هدفمند از ارتباط تربیتی است که نقش بسیار مهمی در رشد روانی و ذهنی کودک ایفا میکند در واقع، تشویق کردن برای مغز کودک، همانند ویتامین برای بدن عمل میکند؛ یعنی مغز را برای رشد شناختی و هیجانی تغذیه کرده و مسیرهای عصبی مرتبط با انگیزه و یادگیری را فعالتر میسازد.
از منظر علوم اعصاب، وقتی کودکی بهخاطر رفتاری مثبت مورد تشویق قرار میگیرد، دوپامین ـ یکی از انتقالدهندههای عصبی کلیدی در مغز ـ ترشح میشود. این ماده شیمیایی، نقشی اساسی در احساس رضایت، یادگیری و تکرار رفتارهای مطلوب دارد، اما این واکنش مغزی تنها زمانی اتفاق میافتد که کودک دقیقاً بداند بهخاطر چه کاری مورد تشویق قرار گرفته است.
برای مثال، اگر به کودک بگویید: «چون غذایت را خوب خوردی، حالا میتوانی شکلات بخوری»، او بهدرستی متوجه ارتباط بین رفتار و پاداش نمیشود، اما اگر بگویید: «چون غذایت را کامل خوردی، حالا بهعنوان جایزه، میتوانی یک شکلات بخوری»، او این پیام را واضح و روشن دریافت میکند. کودکان هنوز درک دقیقی از مفاهیم «خوب» و «بد» ندارند؛ بلکه خوب، چیزی است که والدین تأیید میکنند و بد، آن چیزی است که والدین نپذیرفتهاند. پس روشنسازی دلیل تشویق، برای آنها ضروری است.
زمانبندی نیز یکی از ارکان حیاتی در تشویق مؤثر است بنابراین تشویق باید بلافاصله پس از وقوع رفتار مثبت انجام شود تا اثر گذار باشد. اگر کودک کاری شایسته انجام دهد و چند ساعت بعد مورد تشویق قرار گیرد، ارتباط بین رفتار و پاداش در ذهن او تضعیف میشود به همین دلیل، زمانی که کودک با اشتیاق بهسوی شما میدود تا از موفقیتی که در غیابتان کسب کرده صحبت کند، بهترین زمان برای تشویق است.
حتی لحن و احساس شما نیز بسیار اهمیت دارد، گفتن واژهای مانند «آفرین» با لحنی سرد و بیروح، نهتنها اثر مثبتی ندارد، بلکه میتواند کودک را سردرگم یا حتی دلسرد کند از همین رو تشویق واقعی باید همراه با تماس چشمی، لبخند، گرما و شادی باشد. کودکان از نظر هیجانی بسیار حساساند و بهخوبی تفاوت میان تشویق واقعی و تحسین ظاهری را درک میکنند.
همچنین یکی از اشتباهات رایج والدین این است که در لحظات مهم، مانند زمانی که کودک مشتاقانه بهسوی آنها میآید تا خبری را بگوید، با جملاتی مانند «الان خستهام» یا «بعداً حرف بزن» پاسخ میدهند. چنین واکنشهایی ممکن است آسیب بیشتری وارد کند تا اینکه اصلاً تشویقی در کار نباشد بنابراین، توجه به کودک، بهویژه در زمانهایی که منتظر دیده شدن و شنیده شدن است، نهتنها احترام به شخصیت اوست، بلکه تقویتکننده عزتنفس و شکلدهنده یک پیوند عاطفی عمیق است.
اشتباهات رایج در تشویق کردن کودک
تشویق کردن کودکان، اگرچه نقشی کلیدی در تقویت رفتارهای مثبت و ایجاد انگیزه دارد، اما در صورتی که به شیوهای نادرست انجام شود، میتواند تأثیرات منفی نیز بر جای بگذارد. شناخت اشتباهات رایج در این زمینه به والدین کمک میکند تا روشهای مؤثرتر و سازندهتری را برای حمایت از فرزندان خود به کار ببرند.
۱. تشویق بیش از حد و بیمورد
گاهی والدین به امید افزایش انگیزه، بدون توجه به میزان تلاش یا موفقیت کودک، او را بیش از حد تشویق میکنند. این نوع تشویق ممکن است باعث شود کودک ارزش تلاش واقعی را نادیده بگیرد و تنها برای دریافت تشویق، رفتار کند، نه برای پیشرفت یا یادگیری.
۲. تشویق نامشخص و کلیگویی
وقتی والدین فقط جملاتی کلی مانند «آفرین عزیزم!» یا «خیلی خوب بود!» به کار میبرند، کودک نمیداند دقیقاً کدام رفتار یا تلاشش مورد تایید قرار گرفته است. تشویق مؤثر باید مشخص و مرتبط با عملکرد یا رفتار خاص باشد تا کودک بتواند آن را درک و تکرار کند.
۳. تمرکز بیش از حد روی نتایج به جای تلاش
تشویق کودک فقط به خاطر رسیدن به نتیجه نهایی ممکن است فشار زیادی ایجاد کند و باعث شود کودک از شکست بترسد یا احساس کند ارزشمند نیست مگر وقتی موفق شود در عوض، تشویق باید روی تلاش، پشتکار و روند یادگیری تاکید داشته باشد تا رشد شخصیت و مهارتهای کودک تقویت شود.
۴. مقایسه کودک با دیگران هنگام تشویق
مقایسه کودک با همسالان یا خواهر و برادران هنگام تشویق ممکن است باعث کاهش اعتماد به نفس و ایجاد حس رقابت ناسالم شود. تشویق باید به رشد فردی کودک توجه کند و به او کمک کند تا بهترین نسخه خودش باشد، نه اینکه در سایه موفقیت دیگران قرار بگیرد.
۵. تشویق به عنوان جایزه مادامالعمر
وقتی تشویق به صورت پاداش مادامالعمر و تنها در ازای رفتارهای خاص ارائه شود، کودک ممکن است وابسته به دریافت پاداش شود و انگیزه درونی برای انجام کارهای درست نداشته باشد. هدف نهایی باید ایجاد انگیزه درونی و حس رضایت از کار خوب باشد، نه وابستگی به تشویق بیرونی.
از چه راههایی میتوانید کودک خود را تشویق کنید؟
ممکن است در شرایط مالی سخت، این سوال برای والدین پیش بیاید که آیا بهتر است به دلیل محدودیتهای مالی، از تشویق کردن کودک کم کنند یا نه. پاسخ به این پرسش روشن است: تشویق کودک نیازی مادی نیست و در بسیاری از مواقع، ارزش آن به اندازه یا حتی بیشتر از هدیههای مادی است.
البته کودکان معمولاً علاقه دارند که برای تشویقشان، اسباببازی هدیه بگیرند یا به مکانهای تفریحی مانند شهربازی برده شوند، اما تجربه و تحقیقات روانشناسی نشان میدهد که این نوع تشویقها تنها بخشی از نیازهای عاطفی کودک را تأمین میکنند در واقع، کودکان بیش از هر چیز، نیازمند احساس توجه و اهمیت هستند، مخصوصاً توجهی که از سوی والدینشان دریافت میکنند.
بهعنوان مثال، بردن کودک به پارک برای استفاده از وسایل بازی رایگان، به همان اندازه خرید یک اسباببازی گرانقیمت میتواند برای او ارزشمند باشد؛ چرا که تجربههای مثبت و خاطرات خوب هستند که در ذهن کودک ثبت میشوند و بنیان رشد هیجانی و اجتماعی او را شکل میدهند.
نکته مهم این است که ذهن کودک بسیار پیچیدهتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. بسیاری از علایق و عادات پایدار در بزرگسالی، ریشه در دوران کودکی و خاطراتی دارد که کودک از رفتار والدینش ثبت میکند؛ خواه این رفتارها مربوط به تشویق باشند و خواه تنبیه. این خاطرات در قالب تصاویر ذهنی مثبت یا منفی در ناخودآگاه کودک باقی میمانند و تا پایان عمر بر رفتارها و احساسات او تأثیر میگذارند.
از این رو، تشویقهای نادرست و نابجا که تبدیل به قربانصدقه رفتن یا دلبستگی ناسالم شوند، میتوانند اثر معکوس داشته باشند و باعث بروز مشکلات هیجانی و رفتاری در کودک شوند. به همین دلیل، لازم است در شیوه و نوع تشویق دقت کافی به خرج داد.
در پایان باید به این نکته بسیار مهم توجه کنیم که کودک، ثمرهی زندگی و بزرگترین سرمایهی عاطفی والدین است. حمایت، توجه و تشویق هوشمندانه و بهموقع، مهمترین سرمایهگذاری است که والدین میتوانند برای آینده فرزندشان انجام دهند. این سرمایهگذاری نه تنها در دوران کودکی، بلکه تا پایان زندگی، نتایج مثبت و ماندگاری به همراه خواهد داشت.