پرخاشگری در میان کودکان و همچنین بزرگسالان در جامعه ما پدیدهای بسیار رایج است و مطمئنا یکی از دلایل اصلی این رفتار، کمبود محبت و همچنین توجه در دوران کودکی است. تاثیر محبت و ارتباط عاطفی با کودک نه تنها به ایجاد رفتارهای سالم و پایدار کمک میکند، بلکه پایهگذار رشد شخصیتی قوی و اعتماد بهنفس در اوست.
اهمیت محبت در دوران کودکی
به طور قطع محبت و همچنین توجه به کودک، به مثابه واکسنی مؤثر برای جلوگیری از مشکلات روانی و عاطفی در آینده او عمل میکند. در واقع، روانشناسان معتقدند که محبت، هم از بروز مشکلات و اختلالات رفتاری جلوگیری میکند و هم به عنوان درمانی کارآمد برای بسیاری از آسیبهای روانی و حتی جسمی کاربرد دارد. محققان به این نتیجه رسیدهاند کودکانی که از سوی خانوادههایشان حمایت عاطفی کافی دریافت میکنند، نه تنها در سلامت روان بهتری به سر میبرند، بلکه احتمال ابتلا به مشکلات جسمی مرتبط با استرس و اضطراب در آنها بسیار کمتر است.
نقش محبت در ایجاد احساس امنیت عاطفی
یقینا یکی از اساسیترین نیازهای عاطفی هر کودکی، حس امنیت و آرامش است این حس از طریق محبت بیقید و شرط و توجه مستمر از سوی والدین و دیگر اعضای خانواده ایجاد میشود از همین رو کودکانی که حس میکنند والدین و اطرافیانشان آنها را صمیمانه دوست دارند و مورد تأیید قرار میدهند، پایههای خودباوری و اعتماد به نفس را در وجودشان میسازند. خانوادهای که به صورت مداوم محبت و توجه خود را به کودک نشان میدهد، به او این امکان را میدهد تا دیدگاهی مثبت و پایدار نسبت به زندگی پیدا کند و با اطمینان خاطر و آرامش بیشتری به دنیای پیرامون خود نگاه کند.
تأثیر مثبت محبت والدین بر رشد روانی کودک
والدین و اعضای خانواده باید همواره آگاه باشند که محبت، پایه و اساس سلامت عاطفی و روانی کودک را تشکیل میدهد بنابراین محبت به کودک احساس ارزشمندی میبخشد و او را در برابر فشارهای زندگی و شرایط دشوار مقاومتر میسازد. کودکانی که محبت کافی از والدین دریافت میکنند، به مرور زمان یاد میگیرند که به خود و تواناییهایشان ایمان داشته باشند و در مواجهه با چالشها خود را شایسته و توانمند بدانند.
روشهای مؤثر محبت کردن به کودکان
محبت به کودکان نه تنها راهی برای ایجاد احساس امنیت در آنهاست، بلکه فرصتی برای شکلدهی به شخصیت و تقویت اعتماد به نفس نیز به شمار میآید مطمئنا راههای مختلفی برای ابراز محبت به کودکان وجود دارد که شامل گفتار، رفتار و پاسخ به نیازهای عاطفی و جسمی آنها میشود. ابراز علاقه با در آغوش گرفتن، بوسیدن، گفتوگوهای دوستانه و همبازی شدن با کودک به او نشان میدهد که مورد توجه و اهمیت است دقت داشته باشید که این روشها، بسته به مرحلهی رشد کودک و نیازهای او، میتوانند متفاوت باشند و یقینا باید با دقت انتخاب شوند تا تاثیر مد نظر را در کودک بگذارند.
نحوه ابراز محبت به کودکان در مراحل مختلف رشد
در دوران نوزادی و کودکی، محبت به معنای توجه کامل به نیازهای اساسی کودک مانند تغذیه، خواب و آرامش است با این حال، با رشد کودک و ورود او به سنین پیشدبستانی، ابراز محبت شکل جدیدی به خود میگیرد و بیشتر به سمت تعاملات آموزشی و تشویق به یادگیری مهارتهای پایهای زندگی پیش میرود. در این سن، محبت به معنای ایجاد فضایی است که کودک بتواند به تدریج در مهارتهای اولیه مانند راه رفتن، غذا خوردن و لباس پوشیدن استقلال پیدا کند. برای کودکان پیشدبستانی، تشویق و همراهی والدین به آنها انگیزه و اعتماد میدهد که دنیای پیرامون خود را با شجاعت بیشتری کشف کنند و به خودباوری برسند.
به عنوان مثال، کودک در این سن بهسرعت به فعالیتهای جدید علاقه نشان میدهد و میخواهد در اطراف خود بیشتر بگردد بنابراین اگر والدین با محبت و تشویق از او حمایت کنند، این اشتیاق برای کشف محیط اطرافش دوچندان میشود و او بدون ترس و اضطراب با دنیا ارتباط برقرار میکند.
نقش محبت در رشد و استقلال نوجوانان
در دوران نوجوانی، نیازهای محبتآمیز فراتر از بوسیدن یا در آغوش گرفتن میرود و به حمایتهای عاطفی و عقلانی بیشتری نیاز دارد از همین رو نوجوانان با ورود به سن بلوغ و درگیری با چالشهای شخصیتی و اجتماعی، تمایل دارند استقلال بیشتری کسب کنند. یکی از روشهای مهم محبت به نوجوانان، دادن مسئولیتهای قابل مدیریت در تصمیمگیریهایشان است؛ این عمل نه تنها نشاندهنده احترام به شخصیت در حال رشد آنهاست، بلکه به آنها اعتماد به نفس بیشتری برای مدیریت زندگی آیندهشان میبخشد.
برای مثال، والدین میتوانند اجازه دهند نوجوان در برخی از تصمیمات روزمره مانند برنامهریزی روزانه یا انتخاب فعالیتهای اوقات فراغت خود تصمیمگیری کند یقینا این آزادی و اختیار به او فرصت میدهد که یاد بگیرد چگونه با عواقب تصمیمهایش روبرو شود و برای حل مسائل شخصی خود راهحل پیدا کند. در واقع، با فراهم کردن این فرصتها و آزادیهای کنترلی، والدین میتوانند به نوجوانان کمک کنند تا با اعتماد به نفس بیشتری به استقبال چالشهای زندگی بروند.
اثرات کمبود محبت بر کودکان: تاثیرات جسمی و روانی
محبت و توجه، به عنوان یکی از نیازهای اساسی کودکان، نه تنها بر رشد عاطفی آنها تأثیر میگذارد، بلکه مستقیماً در ساختار و عملکرد مغز نیز اثرگذار است. امروزه تحقیقات نشان دادهاند که کمبود محبت در کودکان میتواند به مشکلات جسمی و روانی قابل توجهی منجر شود که رشد و تکامل سالم آنها را مختل میکند در ادامه، به برخی از اثرات مهم کمبود محبت بر کودکان پرداخته شده است.
۱. ضایعات مغزی و جسمی
هرچند نیاز کودکان به عشق و محبت تا حدودی در جوامع شناخته شده است، اما مطالعات جدید در حوزه روانشناسی و علوم اعصاب نشان میدهند که کمبود محبت میتواند به تغییرات عمیق در ساختار مغزی کودک منجر شود به عنوان مثال، روانشناسان آلمانی طی یک پژوهش گسترده دریافتهاند کودکانی که از حمایت و محبت کافی برخوردارند، ساختار مغزی پایدارتری دارند و بخشهایی از مغز که کنترل احساسات و خلق و خو را بر عهده دارند، در آنها به شکل سالمتری رشد میکند. از طرفی، کودکانی که در محیطی بیتفاوت و خالی از محبت بزرگ میشوند، دچار تاخیر در رشد این نواحی مغزی میشوند که ممکن است در آینده به مشکلات خلقی و عاطفی منجر گردد به بیان دیگر، مغز کودکی که محبت میبیند به گونهای متفاوت از مغز کودکی که مورد تهدید یا بیتوجهی قرار میگیرد، رشد میکند و این تفاوتها در نحوهی پاسخگویی به احساسات و کنترل هیجانات در طول زندگی بسیار تاثیرگذار است.
۲. مشکلات در شناخت و مدیریت احساسات
کمبود محبت در سالهای ابتدایی زندگی میتواند منجر به دشواری در شناخت و مدیریت احساسات در کودک شود از همین رو کودکانی که محبت و توجه کافی از سوی والدین دریافت نمیکنند، ممکن است به علت نداشتن الگوهای مناسب، نتوانند احساسات خود را به شکل سالمی شناسایی و ابراز کنند. این کودکان اغلب نمیدانند چگونه با هیجانات خود کنار بیایند و در نتیجه، در شرایط فشار و استرس، بهراحتی کنترل خود را از دست میدهند یا احساس بیثباتی عاطفی میکنند. نبود محبت کافی، آنها را از داشتن اعتماد به نفس لازم برای بیان نیازها و احساساتشان محروم میسازد و ممکن است در طولانیمدت، احساس بیارزشی و خالی بودن را در آنها تقویت کند.
۳. بروز رفتارهای پرخاشگرانه
یکی از پیامدهای شایع کمبود محبت در کودکان، افزایش رفتارهای پرخاشگرانه است، پرخاشگری به عنوان رفتاری تعریف میشود که به قصد آزار یا صدمه زدن به دیگران، خود یا اشیا صورت میگیرد و معمولاً واکنشی به ناامنی و نداشتن احساس تعلق است. بررسیها نشان میدهد که کودکانی که رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان میدهند، اغلب والدینی دارند که نه تنها از محبت کافی دریغ میکنند، بلکه رفتارهای خشونتآمیز و متخاصمی از خود نشان میدهند. کودکانی که در محیطی خشن و فاقد محبت رشد میکنند، رفتار پرخاشگری را به عنوان یک الگوی معمول برای ابراز احساسات یاد میگیرند و این نوع رفتار به مرور زمان در شخصیت آنها تثبیت میشود بنابراین، محبت والدین میتواند به شکل چشمگیری از بروز چنین رفتارهایی جلوگیری کند و راهی برای آرامش و اعتماد به نفس بیشتر در کودکان فراهم آورد.
۴. انحراف و بزهکاری در نوجوانی
یکی دیگر از اثرات کمبود محبت، افزایش خطر انحرافات اخلاقی و رفتارهای بزهکارانه در دوران نوجوانی است، کودکانی که در محیط خانواده مورد بیتوجهی و بیمهری قرار میگیرند، در تلاش برای جبران این کمبودها ممکن است به رفتارهای انحرافی روی بیاورند. روانشناسان معتقدند که یکی از عوامل اصلی بروز بزهکاری در کودکان و نوجوانان، نبود محبت و توجه کافی از سوی والدین است. زمانی که کودک در خانه از محبت و توجه لازم برخوردار نیست، به دنبال تأیید و تعلق در محیطهای دیگر میگردد که ممکن است او را به سمت گروهها یا افرادی سوق دهد که رفتارهای پرخطر یا خلافکارانه را تشویق میکنند. تحقیقات نیز تأیید کردهاند که بسیاری از نوجوانان بزهکار در محیطهایی رشد کردهاند که عاری از محبت و توجه والدین بوده است و همین امر آنها را به سوی مسیرهای انحرافی کشانده است.
۵. کاهش اعتماد به نفس و خودباوری
یکی از آثار مهم کمبود محبت در کودکان، کاهش اعتماد به نفس و خودباوری است، کودکی که از محبت و توجه کافی برخوردار نیست، احساس میکند که ارزشمند نیست و مورد پذیرش دیگران قرار ندارد این عدم احساس ارزشمندی به مرور زمان به ضعف اعتماد به نفس منجر میشود. در پژوهشی که در دانشگاه مینهسوتا انجام شد، نشان داده شد کودکانی که در سنین پایین از عشق و حمایت والدین محروم هستند، در دوران جوانی تمایل بیشتری به شک و تردید نسبت به تواناییهای خود دارند این کودکان بیشتر دچار اضطراب اجتماعی شده و در موقعیتهای گروهی احساس ناتوانی میکنند. فراهم آوردن محیطی پر از محبت و حمایت، میتواند اعتماد به نفس کودک را تقویت کند و او را برای مقابله با چالشهای زندگی آماده سازد.
۶. بروز مشکلات در روابط اجتماعی
کودکانی که در خانه با کمبود محبت مواجه هستند، معمولاً در برقراری روابط سالم و مثبت با دیگران مشکل پیدا میکنند بنابراین محبت والدین، پایههای اولیه تعاملات اجتماعی را در ذهن کودک ایجاد میکند و او یاد میگیرد که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کند و احساساتش را به شکلی مناسب بروز دهد. نبود این الگوی مثبت میتواند کودک را به فردی منزوی و گوشهگیر تبدیل کند یا در برخی موارد او را به سمت روابط ناسالم سوق دهد. مطالعهای در دانشگاه هاروارد نشان داده است که کودکانی که از حمایت عاطفی والدین محروم بودهاند، بیشتر تمایل به روابط وابسته و ناپایدار دارند و در دوستیابی دچار مشکل میشوند.
۷. افزایش احتمال بروز اختلالات اضطرابی و افسردگی
نبود محبت و توجه در دوران کودکی میتواند منجر به افزایش احتمال بروز اختلالات روانی نظیر اضطراب و افسردگی شود، تحقیقات روانشناسی نشان دادهاند که کودکانی که در محیطی پرتنش و بدون محبت بزرگ شدهاند، اغلب در بزرگسالی دچار مشکلات اضطرابی و افسردگی میشوند. به عنوان مثال، مطالعهای در مجله روانشناسی کودک و نوجوان (Child & Adolescent Psychology) نشان داده است، کودکانی که از محبت والدین محروم بودهاند، در بزرگسالی با احتمال بیشتری دچار افسردگی و اضطراب مزمن میشوند این اختلالات ناشی از ناتوانی در پردازش صحیح احساسات و عدم دریافت حمایت عاطفی کافی در کودکی است که باعث میشود فرد نتواند در مواقع چالشبرانگیز به درستی عمل کند.
۸. تاثیرات منفی بر عملکرد تحصیلی
کمبود محبت میتواند به طور مستقیم بر عملکرد تحصیلی کودکان نیز تاثیر منفی بگذارد کودکانی که از حمایت عاطفی و محبت کافی برخوردار نیستند، معمولاً دچار مشکلاتی در تمرکز و یادگیری میشوند و علاقه کمتری به درس و تحصیل نشان میدهند. محبت و توجه والدین به کودک، انگیزه و حس کنجکاوی او را تحریک میکند و کودک را تشویق به جستوجو و یادگیری میسازد در مقابل، کودکانی که با بیتوجهی و کمبود محبت مواجه میشوند، به مرور از فعالیتهای تحصیلی فاصله میگیرند و در معرض افت تحصیلی قرار میگیرند. پژوهشی در مجله روانشناسی تربیتی آمریکا نشان داده است که کودکانی که در محیطی گرم و حمایتکننده بزرگ شدهاند، در مقایسه با کودکانی که دچار کمبود محبت بودهاند، عملکرد تحصیلی بهتری دارند و بیشتر به یادگیری علاقهمند هستند.
۹. توسعه رفتارهای خودتخریبی
کمبود محبت میتواند به رفتارهای خودتخریبی در کودکان منجر شود از همین رو کودکانی که از توجه و حمایت والدین برخوردار نیستند، ممکن است احساس کنند که بیارزش هستند و در نتیجه به رفتارهایی نظیر خودتنبیهی، ترک تحصیل یا حتی مصرف مواد مخدر روی بیاورند. این رفتارها میتوانند به شکلهای مختلفی مانند ترک تحصیل، خودآزاری و حتی رفتارهای پرخطر و خودتخریبی بروز یابند. تحقیقات نشان دادهاند کودکانی که از محبت والدین محروم بودهاند، در نوجوانی و بزرگسالی بیشتر در معرض رفتارهای خود تخریبی قرار دارند، زیرا آنها از نظر روانی احساس ناتوانی و ناامنی میکنند و در نتیجه به دنبال راههای پرخطر برای کاهش این حسها هستند.
10. وابستگی ناسالم و روابط عاطفی ناپایدار در بزرگسالی
کودکانی که در محیطی بدون محبت و حمایت بزرگ میشوند، معمولاً در بزرگسالی با چالشهای زیادی در برقراری و حفظ روابط عاطفی سالم روبرو هستند چرا که نبود محبت کافی در دوران کودکی، میتواند به وابستگیهای ناسالم و رفتارهای ناپایدار در روابط عاطفی منجر شود. این افراد ممکن است در آینده، به دنبال جبران کمبود محبت کودکی، به روابطی با وابستگیهای شدید یا غیرسالم گرایش پیدا کنند بر اساس پژوهشی که در مجله روانشناسی آمریکا منتشر شد، بزرگسالانی که در دوران کودکی خود احساس محبت و امنیت کافی نداشتهاند، احتمال بیشتری برای تجربه روابط ناسالم یا پر از تنش دارند.
11. مشکلات یادگیری و کاهش تواناییهای شناختی
تحقیقات نشان میدهند که محبت والدین به طور مستقیم بر تواناییهای شناختی و یادگیری کودکان تاثیر میگذارد کودکانی که از محبت و توجه کافی برخوردار نیستند، اغلب در مهارتهای شناختی و حل مسئله دچار ضعف میشوند بر اساس مطالعهای که در دانشگاه نیویورک انجام شد، کودکانی که از حمایت عاطفی مناسب برخوردار نبودهاند، در مقایسه با کودکانی که محبت و توجه کافی دریافت کردهاند، در آزمونهای شناختی مانند حافظه و تمرکز عملکرد ضعیفتری دارند. این تفاوتها ممکن است ناشی از عدم تقویت نواحی مغزی مرتبط با یادگیری در کودکان فاقد محبت باشد.
12. رفتارهای نافرمانی و مشکلات اجتماعی
کودکانی که در محیطی بدون محبت کافی بزرگ میشوند، ممکن است برای جلب توجه دیگران به رفتارهای نافرمانانه روی بیاورند این رفتارها، که معمولاً شامل سرپیچی از قوانین و مقررات است، اغلب نشانهای از تلاش برای جبران محبت از دست رفته در محیط خانه است. کودکان و نوجوانانی که به دلیل کمبود محبت دچار نافرمانی و رفتارهای نامناسب میشوند، ممکن است در نهایت در جامعه دچار مشکلات اجتماعی شوند. روانشناسان معتقدند که این رفتارها واکنشی به محیط عاری از محبت است و در صورتی که به شکل درستی مدیریت نشوند، ممکن است به مشکلات قانونی و اجتماعی منجر شوند.