اهمیت آگاهی در مورد حس مالکیت در کودکان
حس مالکیت یکی از ویژگیهای مهم در رشد روانی و اجتماعی کودکان است که در مراحل مختلف زندگی آنها به تدریج شکل میگیرد و آگاهی از این حس و نحوه تعامل کودکان با آن میتواند تأثیر زیادی بر تربیت و همچنین رشد شخصیتی آنها بگذارد. در دوران اولیه زندگی، کودکان تصوری از مفهوم مالکیت ندارند و دنیا را بیشتر از زاویه تجربیات حسی خود میبینند آنها ممکن است تصور کنند که هر چیزی که در دستشان است، به آنها تعلق دارد و هر کسی که چیزی را از آنها بگیرد، آن را از آنها دزدیده است.
در این مرحله از رشد، کودک نمیتواند تفاوت بین "مالکیت" و "مشارکت" را به خوبی درک کند و بنابراین، اگر بدون آموزش، از او خواسته شود که وسایل خود را با دیگران به اشتراک بگذارد، ممکن است این کار را با اضطراب یا مقاومت انجام دهد که قطعا این واکنشها نشاندهندهی رشد طبیعی حس مالکیت هستند که در آینده نیاز به آموزش و هدایت دارد.
با توجه به اهمیت این مسئله، توجه به حس مالکیت در کودکان و چگونگی مدیریت آن میتواند به تقویت رفتارهای اجتماعی و اخلاقی کودک کمک کند. عدم توجه به این حس و عدم ایجاد آگاهی در کودک ممکن است منجر به بروز مشکلاتی مانند انحصارگرایی، حسادت و یا حتی پرخاشگری شود و این در حالی است که اگر کودک به تدریج مفهوم مشارکت و به اشتراک گذاری را یاد بگیرد، نه تنها مهارتهای اجتماعی بهتری پیدا میکند، بلکه از لحاظ روانی نیز در مسیر سلامت روانی و اجتماعی قرار میگیرد.
حس مالکیت در کودکان چیست و چگونه شکل میگیرد؟
هر کودک در طول مراحل رشد خود تغییرات زیادی را در زمینههای مختلف هیجانی، جسمانی، اجتماعی و شناختی تجربه میکند و این فرایند پیچیده، به ویژه در دوران کودکی، ممکن است با رفتارهای ناهنجار و چالشهای مختلفی همراه باشد که گاهی نگرانیهای والدین را به دنبال دارد. یکی از مهمترین این تغییرات، به ویژه در سنین پایین، ظهور حس مالکیت در کودک است که میتواند به شکلی کاملاً طبیعی و در عین حال چالشبرانگیز برای اطرافیان ظاهر شود.
اولین مرحله بارز برای رشد این حس در کودکان معمولاً از سن 20 ماهگی آغاز میشود و در فاصله سنی 2 تا 4 سالگی به اوج خود میرسد در این دوره، کودک به تدریج از وابستگی به والدین و محیط اطراف خود رها شده و شروع به کسب استقلال نسبی میکند. این مرحله، که به مرحله "خودمحوری" نیز معروف است، یکی از حساسترین دورانها در رشد شخصیت کودک به شمار میرود چرا که کودک در این زمان به شدت به دنیای شخصی خود اهمیت میدهد و نسبت به هر چیزی که به او تعلق دارد، حساسیت بیشتری از خود نشان میدهد.
این حس مالکیت در کودکان معمولاً به صورت واکنشهای رفتاری خاصی مانند چسبیدن به اسباببازیها، عدم تمایل به به اشتراکگذاری وسایل با دیگران، یا حتی ابراز نارضایتی و خشم در مقابل کسانی که وسایل آنها را لمس میکنند، بروز میکند. این رفتارها ممکن است برای اطرافیان، بهویژه والدین، نگرانکننده به نظر برسد، اما در واقع بخشی طبیعی از فرایند رشد کودک است.
طبق نظریههای روانشناسی، یکی از ویژگیهای اصلی کودکان در سنین 4 تا 5 سالگی این است که آنها باور دارند که جهان و حتی افراد نزدیک به خود، از جمله والدین، تحت تاثیر خواستهها و اختیار آنها هستند و این احساس قدرت و کنترل بر محیط، بخشی از روند شکلگیری هویت کودک و درک او از جهان اطراف است. در این دوران، کودکان معمولاً تصور میکنند که همه چیز، حتی افراد و اشیاء، باید بر اساس خواسته و احساسات آنها باشد و این نگرش میتواند باعث شود که کودک نسبت به هر گونه تغییر در وضعیت وسایل یا محیط خود واکنشهای شدیدی نشان دهد.
در مواجهه با تهدیدات احساس مالکیت خود، کودک ممکن است رفتارهایی مانند گریه کردن، لجبازی، جیغ کشیدن یا مقاومت نشان دهد، این واکنشها نه تنها نشانهای از محافظت از آنچه به آن تعلق دارند است، بلکه به نوعی بازتابی از نیاز به امنیت و کنترل در دنیای در حال تغییر است.
از سوی دیگر، در این سنین، کودکان هنوز به طور کامل نمیتوانند تفاوتهای ظریف میان مالکیت و به اشتراکگذاری را درک کنند بنابراین، رفتارهایی چون پس گرفتن اسباببازی از دیگران یا عدم تمایل به اشتراکگذاری میتواند به دلیل عدم فهم کامل از این مفاهیم باشد در نتیجه، آموزش و هدایت والدین در این زمینهها از اهمیت ویژهای برخوردار است.
درک و مدیریت حس مالکیت در این سنین میتواند به رشد اجتماعی و هیجانی کودک کمک کند و اگر کودک در این دوران با آگاهی از اهمیت به اشتراکگذاری، احترام به حقوق دیگران و درک مفاهیم اجتماعی پرورش یابد، میتواند به راحتی وارد دنیای اجتماعی بزرگتری شود و روابط سالمتری با اطرافیان خود برقرار کند.
نحوه برخورد صحیح با حس مالکیت کودکان
شیوه برخورد با کودکی که حس مالکیت دارد، به طور مستقیم بر رشد روانی و اجتماعی او تأثیر میگذارد و اگر این حس در کودک نادیده گرفته شود یا به درستی مدیریت نشود، میتواند منجر به ایجاد شک و ناامنی در رابطه کودک با خانواده و اطرافیان گردد به ویژه در سنین پایین که کودک هنوز در حال شکلگیری هویت خود است، نحوه پاسخدهی به این حس به شدت مهم است.
متاسفانه بسیاری از والدین از اهمیت و پیچیدگیهای حس مالکیت در کودکان آگاه نیستند در نتیجه، ممکن است با رفتارهای نادرست و ناآگاهانه خود به شخصیت و روحیه کودک آسیبهای روانی و عاطفی وارد کنند و این آسیبها میتوانند شامل اضطراب، بیاعتمادی یا حتی مشکلات در روابط اجتماعی کودک در آینده باشند بنابراین، آگاهی از نحوه برخورد با این حس، از اهمیت بالایی برخوردار است.
برای مدیریت صحیح این حس و کمک به کودک برای رسیدن به درک صحیح از مالکیت و اشتراکگذاری، ابتدا باید مفهوم مالکیت را برای کودک روشن کنیم به عبارت دیگر، کودک باید بداند که برخی از اشیاء مختص به او هستند و هیچ کس نمیتواند بدون اجازه به آنها دست بزند، این اطمینان به کودک میدهد که حریم شخصی او محترم است و او احساس امنیت بیشتری خواهد کرد.
آموزش سخاوت به کودک
با این حال، در کنار آموزش مفهوم مالکیت، باید کودک را به درک سخاوت و به اشتراکگذاری نیز هدایت کنیم این کار نه تنها به کودک کمک میکند که به تدریج تفاوت میان "مال من" و "مال دیگران" را بفهمد، بلکه احساس مسئولیت و مهارتهای اجتماعی او را نیز تقویت میکند به این ترتیب، کودک به مرور میآموزد که به اشتراکگذاری وسایل و منابع با دیگران، نه به عنوان یک تهدید، بلکه به عنوان یک عمل مثبت و انتخابی مشاهده کند.
این آموزشها در ابتدا ممکن است برای کودک سخت و حتی ناخوشایند باشند در اوایل، کودک ممکن است از این که متوجه شود تمام وسایلش متعلق به او نیستند، آزرده خاطر شود او حتی ممکن است احساس کند که به نوعی حقش پایمال شده است، چرا که کودک در سنین پایینتر معمولاً بر این باور است که همه چیز باید برای او باشد از همین رو در چنین مواقعی، باید با دقت و صبر بیشتری با کودک برخورد کرد و او را به درک تدریجی این مفاهیم راهنمایی کرد.
گذر زمان و درک تفاوتها
با گذشت زمان و افزایش تواناییهای شناختی و اجتماعی کودک، او توانایی درک تفاوتهای پیچیدهتر میان "مال من" و "مال او" را پیدا میکند. در این مرحله، کودک نه تنها مفهوم مالکیت بلکه احترام به مالکیت دیگران را نیز درک خواهد کرد در این شرایط، او دیگر احساس نمیکند که وسایلش به طور غیرارادی توسط دیگران تصاحب شده است و از این رو راحتتر میتواند وسایل خود را با دیگران به اشتراک بگذارد. کودک میداند که به اراده خود و نه به اجبار، در حال به اشتراکگذاری است و این باعث میشود که از این عمل لذت ببرد و آن را یک تجربه مثبت ارزیابی کند.
روشهای صحیح برخورد با حس مالکیت در کودکان
در اینجا چند روش کاربردی برای برخورد صحیح با حس مالکیت در کودکان بیان میکنیم:
- تعیین حریم شخصی برای کودک: در ابتدا باید به کودک بیاموزیم که برخی اشیاء مختص به او هستند و هیچ کس بدون اجازه او نمیتواند به آنها دست بزند قطعا این کار به کودک حس امنیت میدهد.
- آموزش به اشتراکگذاری: به کودک آموزش دهیم که برخی از اشیاء میتوانند با دیگران به اشتراک گذاشته شوند، این کار میتواند از طریق بازیهای گروهی یا مشارکت در کارهای روزمره انجام شود.
- استفاده از الگوهای مثبت: والدین باید خود به عنوان الگوهای اصلی برای کودک عمل کنند و با رفتارهایی مانند به اشتراکگذاری، احترام به مالکیت دیگران و بیان احساسات خود در موقعیتهای مختلف، کودک را هدایت کنند.
- تشویق به رفتارهای مثبت: وقتی کودک وسایل خود را با دیگران به اشتراک میگذارد یا به حقوق دیگران احترام میگذارد، باید او را تشویق کرده و این رفتارها را تحسین کنیم تا کودک متوجه شود که این رفتارها مطلوب و ارزشمند هستند.
- صبر و تدریج در آموزش: به یاد داشته باشیم که این فرایند به زمان نیاز دارد و کودک باید تدریجاً تفاوتهای میان مالکیت شخصی و اجتماعی را درک کند، بنابراین باید با صبر و دقت به او فرصت داد تا این مفاهیم را درک کند.
آموزش به کودک
کودکان در ابتدای زندگی، همانند لوح سفیدی هستند که هیچ درکی از رفتارهای صحیح و غلط ندارند و این ویژگی نه تنها برای والدین، بلکه برای هر فردی که در تربیت کودک نقش دارد، حائز اهمیت است. در این دوران، کودک در حال یادگیری مفاهیم اجتماعی، اخلاقی و رفتاری است و مسلماً نیازمند آموزش و راهنمایی از سوی والدین و اطرافیان خود است به همین دلیل، نحوه آموزش و تعامل با کودک تأثیر زیادی بر شکلگیری رفتارهای اجتماعی و روانی او خواهد داشت.
والدین نقش اساسی در این فرآیند دارند و شما به عنوان والدین، باید مفاهیمی همچون همکاری، بازی با همسالان و به اشتراکگذاری وسایل را به کودک خود آموزش دهید. این مفاهیم به کودک کمک میکنند تا علاوه بر درک احساس مالکیت، مفهوم به اشتراکگذاری، احترام به دیگران و روابط اجتماعی مثبت را نیز یاد بگیرد در حقیقت، این آموزشها به کودک این امکان را میدهند که در جامعه به درستی عمل کند و روابط سازندهای برقرار نماید.
تشویق و تقویت رفتارهای مثبت
یکی از موثرترین راهها برای آموزش رفتارهای صحیح به کودک، تشویق و تقویت رفتارهای مثبت است و به هر میزان که شما کودک خود را برای انجام کارهای مثبت تشویق کنید، او تمایل بیشتری به تکرار این رفتارها خواهد داشت به عنوان مثال، اگر کودک در بازیهای گروهی، نوبت را رعایت کند و با همسالان خود به خوبی تعامل کند، باید از این رفتار او استقبال کرده و او را تشویق کنید. بیتوجهی به این موفقیتها ممکن است باعث شود که کودک احساس کند این رفتارها برای دیگران مهم نیستند.
یک روش موثر برای تشویق کودک، ارائه پاداشهای مثبت است برای مثال، اگر کودک نوبت را در بازی رعایت کرده، میتوانید با دادن یک خوراکی مورد علاقهاش، او را خوشحال کنید و این رفتار را در او تقویت کنید. این نوع تشویقها، به کودک کمک میکند تا متوجه شود که رفتارهای مثبت و همکاری با دیگران برای او پاداش و نتیجه خوبی دارد در نتیجه، او بیشتر تمایل خواهد داشت تا این رفتارها را تکرار کند.
درک احساس مالکیت و به اشتراکگذاری
در صورتی که کودک در مقابل وسایل خود احساس مالکیت بیش از اندازه داشته باشد و تمایل زیادی به نگه داشتن آنها برای خود داشته باشد، باید به او فرصت دهید تا به این احساس خود فکر کند در این شرایط، والدین باید با درک و صبر بیشتری با کودک برخورد کنند و بسیار مهم است که از تقابل مستقیم با کودک پرهیز کرده و به جای آن، با گفتوگو و آرامش، او را هدایت کنید.
یادآوری این نکته به کودک که برخی وسایل مختص به او هستند و باید به آنها احترام گذاشته شود، اما در عین حال این حق را دارد که بعضی از آنها را با دیگران به اشتراک بگذارد، میتواند به تدریج حس مالکیت و اشتراکگذاری را در او ایجاد کند.
همچنین، به خاطر داشته باشید که هر چقدر رابطه شما با کودک ملایمتر و صمیمانهتر باشد، نتیجه بهتری خواهید گرفت. ارتباطات صادقانه و محبتآمیز باعث میشود که کودک احساس کند درک و حمایت میشود و به همین دلیل، به راحتی میتواند در این فرآیند تغییرات مثبتی را تجربه کند.
اهمیت صبر و زمان
در نهایت، باید توجه داشت که این فرایند به زمان نیاز دارد چرا که تغییر رفتارهای کودک، به ویژه در زمینههای پیچیدهای مانند مالکیت و به اشتراکگذاری، به تدریج اتفاق میافتد و نیازمند صبر و تداوم است بنابراین، با استفاده از رویکردهایی همچون تشویق، درک و حمایت عاطفی و فراهم کردن فرصت برای تفکر کودک، میتوانیم او را در مسیر یادگیری صحیح این مفاهیم هدایت کنیم.
احترام به حس مالکیت کودک
در فرآیند تربیت کودک، یکی از مهمترین اصول احترام به احساسات و مالکیت او است. شما به عنوان والدین نه تنها مسئول نگهداری و مراقبت از نیازهای فیزیکی کودک خود هستید، بلکه باید به احساسات و نگرشهای درونی او نیز احترام بگذارید. در واقع، کودک باید احساس کند که اموال و وسایل شخصیاش مورد احترام قرار دارند، چرا که این موضوع به تقویت اعتماد به نفس، امنیت روانی و ارزشهای اخلاقی او کمک میکند.
زمانی که کودک احساس کند که والدینش به خواستهها و نیازهای او توجه دارند و به مالکیت او احترام میگذارند، اعتماد او به اطرافیانش بیشتر خواهد شد و این احترام به حس مالکیت، نه تنها به کودک احساس ارزشمندی میدهد، بلکه به او کمک میکند تا مفهوم احترام به دیگران و مالکیت مشترک را درک کند.
درک دلیل مخالفت کودک
گاهی اوقات، کودک ممکن است نسبت به دادن اسباببازی یا هر شئ دیگری به خواهر یا برادر خود مقاومت کند، این رفتار میتواند ناشی از حس مالکیت شدید او باشد که در این سنین کاملاً طبیعی است در چنین مواقعی، اولین قدم این است که به جای واکنش سریع، علت این رفتار کودک را جویا شوید و از کودک بخواهید که احساسات و دلایل خود را برای شما بیان کند. این گفتگو به کودک این امکان را میدهد که احساسات خود را به درستی بیان کند و شما هم میتوانید بهتر او را درک کنید.
این شیوه نه تنها موجب تقویت ارتباط عاطفی میان شما و کودک میشود، بلکه به کودک کمک میکند تا مهارتهای گفتوگو و حل مسئله را بیاموزد در نتیجه، او یاد میگیرد که مسائل خود را به شیوهای سالم و بدون اضطراب بیان کند.
برخورد مناسب با حس مالکیت
در صورت مخالفت کودک با دادن اسباببازی یا شیئی خاص، بهتر است که کودک را تحت فشار قرار ندهید و به او احترام بگذارید. به جای وادار کردن کودک به انجام کاری که نمیخواهد، با حفظ خونسردی و آرامش، از او بخواهید که شیئی دیگر که برای خواهر یا برادرش جذاب باشد را به او بدهد. این برخورد به کودک نشان میدهد که شما به خواستهها و احساسات او توجه میکنید و در عین حال از او میخواهید که با احترام به دیگران، رفتار اجتماعی مثبتتری از خود نشان دهد.
با این شیوه، هم حس مالکیت کودک حفظ میشود و هم به تدریج حس سخاوت و همدلی در او تقویت میشود و کودک میآموزد که به اشتراکگذاری وسایل با دیگران، نه تنها یک عمل خوب است، بلکه میتواند باعث شادی و دوستی بیشتر در میان اعضای خانواده شود.
پیامد فشار به کودک
یکی از اشتباهات رایج والدین این است که برای حل مسائل مربوط به مالکیت کودک، او را تحت فشار قرار میدهند و به او فرمان میدهند که به خواستههای دیگران پاسخ دهد که این نوع برخورد، معمولاً نتیجه معکوس دارد. وقتی کودک تحت فشار قرار میگیرد، احتمالاً احساس حریصانهتری نسبت به وسایل خود پیدا خواهد کرد و ممکن است حتی تمایل بیشتری به نگهداشتن اشیاء برای خود پیدا کند بنابراین این نوع رفتار نه تنها حس مالکیت کودک را تقویت نمیکند، بلکه ممکن است منجر به رفتارهای منفی همچون لجبازی یا مقاومت بیشتر شود.
در عوض، استفاده از روشهای مثبت، همچون تشویق به اشتراکگذاری و احترام به مالکیت دیگران، نتیجه مطلوبتری خواهد داشت و با این روشها، کودک نه تنها به مفاهیم اخلاقی و اجتماعی مثل سخاوت و احترام به مالکیت دیگران پی میبرد، بلکه احساس امنیت و اعتماد به نفس بیشتری نیز پیدا میکند.
وسایل مشترک با گروه همسالان
برای آموزش مفاهیمی همچون بخشندگی، همکاری و رعایت نوبت به کودکان، یکی از موثرترین روشها استفاده از بازیهای گروهی است زیرا بازیهای گروهی به کودکان این فرصت را میدهند که مفاهیم اجتماعی مانند اشتراکگذاری، احترام به دیگران و همکاری در یک محیط عملی و ملموس را یاد بگیرند. در این نوع بازیها، کودک نه تنها یاد میگیرد که وسایل خود را با دیگران به اشتراک بگذارد، بلکه با چالشهای مختلفی روبهرو میشود که نیاز به تعامل با همسالان خود دارد.
در این بازیها، کودکان معمولاً برای رسیدن به یک هدف مشترک یا انجام یک فعالیت گروهی با یکدیگر همکاری میکنند و این همکاری باعث میشود که کودک مفهوم کار گروهی، همدلی و تقسیم وظایف را نیز به خوبی درک کند. هنگامی که کودک در یک محیط گروهی قرار میگیرد، میتواند تجربه کند که برای رسیدن به یک هدف مشترک، باید نوبت را رعایت کند، از دیگران حمایت کند و نیازهای جمعی را در اولویت قرار دهد.
تقویت روابط اجتماعی از طریق بازیهای گروهی
بازیهای گروهی نه تنها به کودکان کمک میکنند تا مهارتهای اجتماعی خود را تقویت کنند، بلکه باعث بهبود روابط میان آنها میشود. در این محیطها، کودک یاد میگیرد که احترام به نوبت و به اشتراکگذاری وسایل و منابع چگونه میتواند موجب موفقیت گروهی شود و همچنین روابط دوستانهتری را برقرار کند و این تجربهها به کودک کمک میکنند تا در آینده نیز در موقعیتهای اجتماعی پیچیدهتر بتواند به شیوهای مثبت و مؤثر عمل کند.
علاوه بر این، بازیهای گروهی به کودک این فرصت را میدهند که با دیگران به رقابت بپردازد و همزمان یاد بگیرد که در صورت لزوم، رقابت باید به شکلی منصفانه و احترامآمیز انجام شود، این نوع بازیها همچنین به کودک میآموزند که در کنار رقابت، ارزشهای مهم دیگری همچون همکاری، درک نیازهای دیگران و توانایی گوش دادن به دیدگاههای مختلف وجود دارند.
ایجاد حس بخشندگی و همدلی
یکی از مزایای مهم بازیهای گروهی، تقویت حس بخشندگی و همدلی در کودکان است زیرا در این بازیها، کودک به صورت غیرمستقیم یاد میگیرد که در موقعیتهای مختلف باید وسایل خود را با دیگران به اشتراک بگذارد و این کار نه تنها به نفع خود کودک، بلکه به نفع تمام گروه است. این نوع تعاملات باعث میشود که کودک مفهوم "دیگری" را بهتر درک کند و درک عمیقتری از نیازها و احساسات دیگران پیدا کند.
برای مثال، در بازیهایی که نیاز به همکاری دارند، کودک میآموزد که ممکن است بخشی از وقت یا منابع او به نفع دیگران استفاده شود تا هدف گروهی به دست آید و این امر باعث تقویت احساس مسئولیت اجتماعی در کودک و افزایش اعتماد به نفس او میشود.
عدم تنبیه کودک در برابر رفتارهای اشتباه
تنبیه کودکان به عنوان روشی برای اصلاح رفتارهای نامطلوب، میتواند آثار بسیار منفی بر روان و شخصیت کودک داشته باشد. بسیاری از والدین ممکن است تصور کنند که با تنبیه کردن کودک میتوانند او را از انجام رفتارهای اشتباه بازدارند، اما تحقیقات نشان میدهند که این روش نه تنها به اصلاح رفتار کودک کمک نمیکند، بلکه ممکن است به ایجاد مشکلات روانی و اجتماعی جدیدی منجر شود.
آثار مخرب تنبیه بر روحیات کودک
زمانی که کودک به دلیل رفتار اشتباه خود تنبیه میشود، او ممکن است نتواند علت دقیق این تنبیه را درک کند و از آن نتیجهگیری درستی نداشته باشد و این ابهام میتواند باعث سردرگمی و احساس بیاعتمادی در کودک شود برای مثال، ممکن است کودک فکر کند که او تنها به دلیل بیارزش بودن یا بیکفایتی خود تنبیه شده است. در چنین شرایطی، کودک نه تنها یاد نمیگیرد که رفتار اشتباه خود را اصلاح کند، بلکه ممکن است از ترس تنبیه، دچار اضطراب و احساس بیکفایتی شود.
علاوه بر این، تنبیه میتواند به بروز واکنشهای منفی دیگری از جمله لجبازی و مقاومت در کودک منجر شود و زمانی که کودک متوجه میشود، نمیتواند به شیوهای مثبت و سازنده رفتارهای خود را اصلاح کند، ممکن است با لجاجت و طغیان بیشتر به مقابله با والدین بپردازد. این رفتارهای واکنشی نه تنها به مشکلات رفتاری کودک دامن میزنند، بلکه میتوانند رابطه او با والدین را نیز تحت تأثیر قرار دهند و باعث کاهش اعتماد به نفس کودک شوند.
آموزش صحیح به جای تنبیه
بهترین رویکرد برای اصلاح رفتارهای نامطلوب کودک، آموزش صحیح و غیرمستقیم مفاهیم درست و غلط است بنابراین به جای استفاده از تنبیه، بهتر است که والدین رفتارهای کودک را با دقت مشاهده کرده و علت رفتارهای نامناسب را شناسایی کنند. در این صورت، میتوانند با استفاده از روشهای مثبت مانند گفتگو، تشویق به رفتارهای صحیح و ایجاد فرصتهایی برای یادگیری از اشتباهات، به کودک کمک کنند تا تفاوت میان رفتارهای درست و نادرست را درک کند.
برای مثال، زمانی که کودک اشتباهی انجام میدهد، به جای تنبیه، میتوان با او صحبت کرد و توضیح داد که چرا این رفتار اشتباه است و چگونه میتوان آن را اصلاح کرد. این نوع گفتگو به کودک کمک میکند که نه تنها دلیل اشتباه خود را درک کند، بلکه به این نتیجه برسد که هر فرد میتواند از اشتباهات خود درس بگیرد و در آینده رفتار بهتری از خود نشان دهد.
اهمیت تربیت مثبت و حمایتی
تربیت مثبت و حمایتی نه تنها باعث بهبود رفتار کودک میشود، بلکه ارتباط بین والدین و کودک را نیز تقویت میکند. هنگامی که کودک احساس کند که والدینش از او حمایت میکنند و به او اعتماد دارند، او با انگیزه بیشتری به یادگیری و اصلاح رفتارهای خود میپردازد و در این فرآیند، والدین باید با صبر و مهربانی به کودک کمک کنند تا نه تنها رفتارهای اشتباه را اصلاح کند، بلکه احساس امنیت و اعتماد به نفس خود را نیز حفظ نماید.
نقش والدین در حس مالکیت کودکان
از همان لحظهای که فرزند شما به دنیا میآید، شما به عنوان والدین اولین و تاثیرگذارترین الگوهای زندگی کودک خواهید بود چرا که کودکان بیشتر ساعات روز خود را در کنار والدین و خانواده میگذرانند و در نتیجه، رفتار و نگرشهای شما تاثیر مستقیم و عمیقی بر شخصیت و رفتارهای آنها خواهد داشت در حقیقت، رفتارهایی که شما به طور غیرمستقیم و از طریق تعاملات روزمره نشان میدهید، پایهگذار بسیاری از ویژگیهای اجتماعی و شخصیتی کودک هستند.
برای مثال، اگر شما در زندگی روزمره خود به مشارکت و سخاوت توجه داشته باشید و رفتارهای مثبت مانند به اشتراکگذاری وسایل و همکاری با دیگران را نشان دهید، کودک شما به تدریج این رفتارها را از شما الگوبرداری خواهد کرد. زمانی که کودک شما این رفتارها را در شما مشاهده میکند، بهطور ناخودآگاه تمایل خواهد داشت که آنها را در تعاملات خود با همسالانش به کار گیرد. این الگوهای رفتاری نه تنها به کودک کمک میکند تا حس مالکیت و احترام به دیگران را درک کند، بلکه باعث میشود روابط اجتماعی او نیز به شکل مثبت و سازندهای شکل بگیرد.
تاثیر برخوردهای والدین در شکلگیری شخصیت کودک
علاوه بر این، والدین در نحوه برخورد با رفتارهای کودک نقش بسیار مهمی دارند. اگر والدین در برابر رفتارهای کودک پافشاری کنند و به صورت مستمر از رویکردهای تنبیهی یا کنترلهای سخت استفاده کنند، این ممکن است موجب شکلگیری رفتارهای ناپسند و منفی در شخصیت کودک شود. در این صورت، کودک ممکن است احساس کند که برای رسیدن به خواستههای خود، باید از راههای نادرست مانند فشار یا لجبازی استفاده کند.
اما اگر والدین به این درک برسند که کودک در سنین خاصی ممکن است آمادگی لازم برای مشارکت و به اشتراکگذاری با دیگران را نداشته باشد، آنگاه میتوانند به شیوهای بهتر و موثرتر در تربیت و رشد او سهیم شوند و در چنین شرایطی، والدین میتوانند با درک شرایط سنی کودک، به او آموزش دهند که چگونه میتواند به تدریج مفهوم به اشتراکگذاری و همکاری را درک کند.
واکنشهای مثبت به رفتارهای کودک
واکنش والدین در برابر رفتارهای کودک باید سازنده و مثبت باشد به طور مثال، اگر کودک در موقعیتی به زور و اجبار خواسته خود را پیش میبرد، واکنشهای منفی مانند تنبیه یا مقابله سخت میتواند اثرات منفی به دنبال داشته باشد در عوض، بهترین رویکرد این است که به کودک آموزش داده شود که صبر کند و خواسته خود را به روشی مودبانه و قابل قبول بیان کند. به این ترتیب، کودک یاد میگیرد که نباید به شیوههای نادرست به خواستههای خود برسد، بلکه باید راههایی مودبانه و اجتماعی برای دستیابی به اهدافش پیدا کند.
در این راستا، ایجاد فضایی امن و حمایتی در خانه بسیار مهم است. زمانی که کودک احساس کند که والدینش از او حمایت میکنند و به او فرصت میدهند تا درک بهتری از محیط اجتماعی و مفهوم مالکیت پیدا کند، او با اعتماد به نفس بیشتر و آمادگی بیشتری به سمت به اشتراکگذاری و همکاری با دیگران حرکت خواهد کرد.
بهترین عکسالعمل والدین در هنگام مشاجره کودکان برای اسباببازی
مشاجره بر سر اسباببازیها یکی از رایجترین مشکلاتی است که والدین با آن مواجه میشوند، به ویژه زمانی که دو یا چند کودک در سنین مشابه با یکدیگر در حال بازی هستند در چنین شرایطی، واکنش صحیح والدین نقش بسیار مهمی در آموزش مفاهیم مهم اجتماعی مانند احترام به حقوق دیگران، به اشتراکگذاری و حل اختلافات به روشی مسالمتآمیز دارد.
اگر در موقعیتی قرار گرفتید که یکی از فرزندان شما (مثلاً کودک اول) اسباببازی خود را با زور از خواهر یا برادرش (مثلاً کودک دوم) گرفته است، اولین گام این است که با ملایمت و آرامش وارد عمل شوید و به جای واکنشهای تند یا استفاده از تنبیه، با رفتار خود به کودک نشان دهید که این نوع رفتار قابل قبول نیست.
گام اول: آرام کردن وضعیت
در ابتدا، با ملایمت اسباببازی را از کودک دوم (که آن را با زور گرفته) بگیرید و آن را به کودک اول بدهید. این کار باید به گونهای انجام شود که هیچ یک از کودکان احساس تهدید یا ترس نکنند در این مرحله، شما به عنوان والدین باید به آنها نشان دهید که برخوردهای خشونتآمیز و زورگویی در هیچ شرایطی پذیرفته نمیشود و باید همه به نوبت و با احترام به وسایل دیگران دسترسی داشته باشند.
گام دوم: آموزش به اشتراکگذاری
پس از حل مشکل فوری و دادن اسباببازی به کودک اول، از کودک دوم بخواهید که با اراده خودش اسباببازی را به خواهر یا برادرش (که در ابتدا اسباببازی از او گرفته شده) بدهد. این کار به کودک دوم کمک میکند تا یاد بگیرد که در شرایط مشابه باید به اشتراکگذاری و احترام به حقوق دیگران توجه کند.
برای تقویت این رفتار، پس از این که کودک دوم اسباببازی را به کودک اول داد، او را تشویق کنید این تشویق میتواند به صورت کلامی (مثلاً «خیلی خوب شد که اسباببازی را به خواهرت دادی، تو خیلی مهربانی») یا با دادن یک پاداش کوچک باشد. این کار نه تنها حس مثبت در کودک ایجاد میکند بلکه به او میآموزد که رفتارهای درست پاداش دارند و باعث ایجاد احساس رضایت درونی میشود.
گام سوم: آموزش کنترل احساسات و حل اختلاف
علاوه بر آموزش به اشتراکگذاری، این موقعیت میتواند فرصتی مناسب برای آموزش نحوه کنترل احساسات و حل اختلافات به کودکان باشد بنابراین به جای اجازه دادن به آنها برای استفاده از رفتارهای خشن یا داد و فریاد، به آنها نشان دهید که در مواجهه با مشکلات باید ابتدا با آرامش صحبت کنند و به جای استفاده از زور، به دنبال راههای مسالمتآمیز برای حل مشکلات باشند.
همچنین میتوانید با ایجاد یک "قانون نوبت" در خانه، به کودکان یاد بدهید که همیشه باید به نوبت از اسباببازیها استفاده کنند و در صورتی که نوبت یکی تمام شد، نوبت دیگری است و باید اجازه استفاده از اسباببازی را به او بدهند.
مراجعه به روانشناس
گاهی اوقات والدین ممکن است با رفتارهای نگرانکنندهای از کودک خود مواجه شوند که شامل قلدری، لذت بردن از اذیت و آزار دیگران یا پرخاشگریهای شدید باشد. این نوع رفتارها ممکن است به دلایل مختلفی نظیر مشکلات عاطفی، اضطراب، ناتوانی در برقراری ارتباط درست با دیگران یا حتی مشاهده رفتارهای مشابه در اطرافیان کودک شکل بگیرند در چنین شرایطی، مراجعه به روانشناس برای ارزیابی دقیقتر و جامعتر وضعیت کودک بسیار ضروری است.
اهمیت مشاوره و ارزیابی حرفهای
روانشناس با استفاده از روشهای علمی و ابزارهای ارزیابی تخصصی میتواند به درک عمیقتری از وضعیت عاطفی و روانی کودک دست یابد. او با بررسی شرایط محیطی، اجتماعی و خانوادگی کودک، میتواند عواملی را که منجر به بروز چنین رفتارهایی شدهاند شناسایی کند. این ارزیابیها میتواند به والدین کمک کند تا دلیل اصلی رفتارهای نامناسب کودک را درک کنند و برای اصلاح آن گامهای مؤثری بردارند.
راهکارهای اساسی برای بهبود وضعیت کودک
روانشناس با توجه به شرایط خاص کودک، راهکارهایی علمی و عملی برای بهبود رفتارهای کودک ارائه خواهد داد. این راهکارها ممکن است شامل آموزش تکنیکهای کنترل خشم، تقویت مهارتهای اجتماعی، تقویت عزت نفس کودک و یا حتی مشاوره خانواده برای بهبود تعاملات درونخانوادگی باشد. گاهی اوقات ممکن است نیاز به برنامههای درمانی طولانیمدتتری باشد تا کودک به تدریج رفتارهای منفی خود را اصلاح کند و به شیوههای مثبتتری برای ارتباط با دیگران روی آورد.
پیشگیری و مراقبت مستمر
مراجعه به روانشناس نه تنها برای درمان مشکلات رفتاری کودک مفید است، بلکه میتواند به پیشگیری از بروز مشکلات عاطفی و رفتاری در آینده نیز کمک کند. درمانهای روانشناسی میتوانند به کودک مهارتهای مقابله با مشکلات، مدیریت احساسات و تعامل با دیگران را آموزش دهند همچنین، کمک به والدین برای ایجاد محیطی حمایتی و مناسب برای رشد کودک نیز بخشی از فرایند مشاوره است.
جمعبندی
حس مالکیت یکی از ویژگیهای طبیعی و ضروری در فرآیند رشد کودکان است که در طی مراحل مختلف رشد آنها ظهور میکند. در دوران کودکی، بهویژه از ۲ تا ۴ سالگی، کودکان تمایل دارند تا نسبت به وسایل و داراییهای خود حساسیت نشان دهند و به تدریج مفهوم مالکیت را میآموزند. این احساس مالکیت میتواند در صورتی که به درستی مدیریت نشود، منجر به رفتارهایی همچون لجبازی و پرخاشگری شود بنابراین، والدین نقش حیاتی در هدایت و شکلدهی این حس دارند.
برخورد صحیح با حس مالکیت کودک نیازمند آگاهی، صبر و همدلی است. والدین باید به کودک احترام بگذارند و در عین حال، او را به به اشتراکگذاری و احترام به داراییهای دیگران آموزش دهند و به جای تنبیه و فشار، باید از روشهای مثبت نظیر تشویق و گفتگو برای اصلاح رفتار استفاده کنند همچنین، هنگام بروز مشاجرههای کودکانه، والدین باید با ملایمت و بدون برخورد شدید، کودکان را به رعایت نوبت و حل مسالمتآمیز مشکلات راهنمایی کنند.
اگر در برخی مواقع، کودک رفتارهایی نظیر پرخاشگری و یا قلدری از خود نشان دهد، مراجعه به روانشناس میتواند گامی ضروری برای بررسی وضعیت عاطفی و روانی کودک باشد. روانشناس میتواند با ارزیابی شرایط کودک، راهکارهای علمی و عملی برای اصلاح این رفتارها ارائه دهد و به والدین کمک کند تا محیطی سالم و حمایتی برای رشد کودک فراهم آورند.
در نهایت، والدین با داشتن رویکرد مثبت، صبور و آموزنده میتوانند حس مالکیت کودک را به گونهای هدایت کنند که نه تنها منجر به احترام به داراییهای دیگران شود، بلکه روابط اجتماعی و عاطفی کودک را نیز تقویت کند.